سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:: پایگاه‌های منتخب ::

:: لینکستان::



دو روز از نمایشگاه قرآن در اصفهان می گذرد. غرفه داران در نمایشگاه جایگاه خود را پیدا کرده اند. عده ای از غرفه داران در فضای های وسیع مشغول پشه پرادان و عده ای هم در فضاهای کوچک وقت سر خاریدن ندارند. و دائما پاسخگوی بازدیدکنندگان محترم از غرفه شان هستند.

در این میان برخی غرفه ها مانند غرفه آل البیت علاوه بر اینکه فعالیت قرآنی بالایی انجام نمی دهد در برخی مواقع نیز در راستای ترویج قمار بازی عرصه را برای بازدیدکنندگان باز گذاشته است. برای اثبات این گفته می توانید به عکس های گرفته شد نگاه کنید.    عکس اول     عکس دوم
در اینجا این سئوال پیش می آید که یک موسسه پر و سر و صدا مانند آل البیت که اینگونه عمل می کند و در سالهای گذشته نیز فعالیت چشمگیری نداشته است چرا باید غرفه ای با این وسعت ( 60 متر) داشته باشد و دفتر توسعه وبلاگ دینی با این همه فعالیت در زمینه ترویج معارف دینی باید غرفه ای با فضای 12 متر تازه آن هم به ضرب سماجت وبلاگ نویسان دلسوز فعالیت کند.
البته امیدواریم مسئولینی کمی گزیده شوند فکری کنند و چاره ای بیاندیشند.

پی نوشت:
گذشته از این حرف ها لازم است تا اینجای کار از زحمات برادران  مهدی(بچه های قلم) ، سیدعلیرضا و حسین707 در غرفه بچه های قلم و خواهران قلم نیقاصدک(صفحه بیست و یک) و پاکروان در غرفه دفتر توسعه وبلاگ دینی تقدیر و تشکر کنم.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

ربنای لحظات افطار از پایان یک روز روزه خبر می داد، ربنایی که تمام وجود رزمندگان مملو از حقانیت آن بود. بچه ها با اشتیاق فراوان برای نماز مغرب و عشا وضو می گرفتند، ماشین توزیع غذا به همه چادرها سر می زد و افطاری را توزیع می کرد.
سادگی و صمیمیت در سفره افطار ما موج می زد و ما خوشحال از اینکه خدا توفیق روزه گرفتن را به ما هدیه داده ، سر سفره می نشستیم و بعد از خواندن دعا با نان و خرما افطار می کردیم.دعای توسل و زیارت عاشورا هم در این روزها حال و هوای دیگری داشت.
معنویتی که «السلام علیک یااباعبدالله»،«زیارت عاشورا» و «یا وجیه عندالله،اشفع لناعندالله» در توسل به سفره افطار و سحر ما هدیه می کرد، غیرقابل توصیف است و همین بنیه معنوی و عدم غفلت از لحظات معنوی رزمندگان را از دیگران ممتاز کرده بود.
نمی توانم این لحظات را برای شما بیان کنم، در لشکر 28 سنندج بودم و قرار بود بعد از یک هفته به خانه برگردم اما جاذبه این ماه مرا در کردستان ماندگار کرد.
ماه رمضان بهترین و زیباترین خاطرات را برای ما در سنگرها به ارمغان می آورد. برکت دعا در کنار سنگرها، نماز روی زمین خاکی، سحری خوردن کنار آرپیچی و مسلسل، وضو با آب سرد، قنوت در دل شب، قیام روبه روی آسمان بدون هیچ حجابی که تو را از دیدن وسعت ها بی نصیب کند، گریه بچه های عاشق در سجده ها و همه چیز برای مهمانی خدا آماده بود.

پی نوشت:

1- منم مثل خیلی از شما ها فقط اون روزا را شنیدم و این توصیف هم از زبان یک رزمنده بود.

2- نمایشگاه قرآن اصفهان از امروز شروع میشه و من همچنان خسته از کارهای پشتیبانی غرفه آرایی دیروز 




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

ورودی ستاد فرماندهی سپاه صاحب الزمان استان اصفهان(ستاد فرماندهی لشکر 14 امام حسین سابق) عکسی از شهید خرازی با فرم سپاه و درجه سرلشکری نصب شده است و در کنار این شهید، شهید ردانی پور با لباس روحانیت که الحمدالله تاکنون لباس روحانیت از بدن وی خارج نکرده اند و لباس فرم سپاه یا کت و شلوار تنش کنند.

به این فکر کردم تبدیل «حاج حسین» خاکی و محبوب بچه بسیجی ها و رزمنده ها به «سردار سرلشکر پاسدار حاج حسین خرازی» که فقط نوشتن کامل اسمش نیم خط جا می خواهد یعنی تبدیل یک رابطه متواضعانه «حاج حسین» و بچه هایش به رابطه خشک و رسمی یک مافوق نظامی با نیروهای تحت امرش. یعنی تبدیل جبهه به پادگان و چندین یعنی دیگر. ولی چه می شود کرد؟ تجربه ثابت کرده است که شهید خرازی‏ای که دفاع مقدس دولتی می پسندد همین سردار خرازی با یال و کوپال نظامی است. همان کسی که بچه های جبهه و عامه مردم با او بیگانه اند. اما نمی شود هم سردار سرلشکر خرازی واقعیت داشته باشد و هم حاج حسین. این میان یکی اضافی است. اگر حاج حسین خلاف واقعیت است که هیچ! ولی اگر -خدایی نکرده!- اگر سردار خرازی دروغین باشد آیا این به معنای تحریف واقعیت نیست؟! شما چه فکر می کنید؟!




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

چندی قبل خبری مبنی بر روابط غیر اخلاقی در جبهه مشارکت ایران اسلامی به دستم رسید. خبر حکایت از رابطه غیر اخلاقی دبیر یکی از کمیته های جبهه مشارکت بود با بعضی از دختران این کمیته داشت. در نگاه اول می توان خیلی عادی از کنار این خبر گذشت چرا که هیچ کس از حزبی مثل مشارکت انتظار برپایی نماز جماعت در داخل حزب را که ندارد ولی اگر عمیق نگاه کنیم متوجه می شویم عده ای برای چنین اعمالی جذب مشارکت می شوند و محیط حزب را مناسب برای فعالیت های شوم خود می بینند. البته عیب از جوان نیست مشکل از مسئولین حزب است که ادعای دین داریشان گوش فلک را کرده است. همان هایی که هر جا می نشینند از جانبازی و حضورشان در جبهه ها می گویند. همان هایی که آیت الله زاده هستند. آری، همین برادران و خواهران محترم که ادعای مالکیت انقلاب! را هم دارند محیط یک حزب سیاسی را اینگونه طراحی کرده اند که فضا برای گناه جوانان باز باشد چرا که جوان مهم نیست مهم پیروزی بر رقبای دیگر است. در نظر اینان جوان نردبانی برای رسیدن به پست و مقام است. البته سیاستی که از دین جدا باشد بهتر از این هم نمی شود. اصلا اینها برای همین مسائل است که شعار جدایی دین از سیاست را سر می دهند. اینان همان هایی هستند که اگر در زمان خانه نشینی امیرالمومنین علی (ع) هم حضور داشتند مانند عمربن خطاب می گفتند علی(ع) مرد علم ودین است مرد سیاست نیست.

 آقای میردامادی شما کمیته را منحل کردید ولی وقتی که کار از کار گذشته بود. وقتی که دیگر عده ای از جوانان در دامان شما دامانشان به گناه آلوده شده بود. وقتی که ممکن است آن دختر جوان برای اولین بار چنین گناهی را تجربه می کرده است. 

آقای میردامادی پیروزی در انتخابات به هر قیمتی ارزش دارد؟ کمی به زندگی پس از مرگ هم فکر کنید. در محکمه الهی چه جوابی خواهید داشت؟




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

87/6/11 2:49 ع

ماه باز شدن درهای بهشت و بسته شدن درهای جهنم رسید. آری بالاخره پس از یکسال انتظار و دوری، ماه مبارک رمضان از راه رسید رسید. ماهی خداوند بشارت سوزانده شدن گناهان در این ماه و چندین برابر شدن پاداش اعمال نیکو را داده است.

ای بندگاه خدا! ماه خدا با برکت و رحمت و آمرزش به سوی شما روی آورده است. ماهی که نزد خداوند بهترین ماه است. روزهایش بهترین روزها، شبهایش بهترین شبها، و ساعاتش بهترین ساعات است.

پس حال که به فضل پروردگار برای مهمانی خداوند فراخوانده شده ایم بیایید همه با هم دل را که سالی است زنگار بسته از غبارهای دنیایی شسته و آنرا تطهیر نماییم.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

<   <<   31   32   33   34   35   >>   >