سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:: پایگاه‌های منتخب ::

:: لینکستان::




وجود عنصری به نام آزاد اندیشی در مفهوم روشنفکری، باعث سرکش شدن روشنفکری شده است و از آن‌جا که آزادی در فرهنگ معاصر مدرنیستی مقامی شبه قدسی دارد، آزاد اندیشی قلب تپنده انواع روشنفکری شده است. به‌گونه‌ای که روشنفکری بدون آزاد اندیشی هیچ معنا و مفهومی نخواهد داشت.

تا به امروز هیچ گونه تلاشی برای شناخت مفهوم آزاد اندیشی صورت نگرفته است اما با کمی دقت متوجه می‌شویم میان مبانی تمام گونه های روشنفکری مانند مارکسیستی، فاشیستی و ... علی رغم تخالف شدید، یک نقطه اشتراکی بنیانی به نام آزاد اندیشی وجود دارد.همچنین بسیاری از جریان‌های روشنفکری در ایران بر مبنای تفکرات امثال گاندی، لنین، ژان‏پل ساتر و ... بوده است.

انسان باید در آزاد اندیشی از تمامی تعلقات مکتبی و غیر مکتبی و تصورات آزاد باشد و اندیشیدن به دور از تعلقات و تصورات برای انسان آزاد اندیش افسانه و سرابی بیش نخواهد بود چرا که انسان روشنفکر قبل، بعد و هنگام ارائه مباحث روشنفکری انسان است و در تحلیل نهایی، این ماجرا، ماجرایی انسانی و مولود امیال و حدسیات انسان است که این حدسیات و تصورات مانع از آزاد اندیشیدن انسان می‌شود و همواره بر روی فکر بشر تاثیر می‌گذارد.

در روشنفکری دینی و تاثیرات دین بر آزاد اندیشی نیز می‌توان گفت روشنفکری دینی پدیده‌ای ممکن و مطلوب است اما علی رغم این نمای زیبا و خوش جاذبه، نمای دیگری نیز وجود دارد که هر قدر روشنفکر به دین پایبند باشد از میزان آزاد اندیشی و روشنفکری او کاسته می‌شود و هرقدر آزاد اندیش‌تر باشد از دین و آیین خود فاصله خواهد گرفت.

پس چنین می‌توان نتیجه گرفت که روشنفکری دینی نیز بدلیل نبود آزاد اندیشی‏ای که ساخته بشر مدرنیست است موجودیت نخواهد داشت و ناممکن خواهد شد. البته باید توجه کرد واژه روشنفکری یا منورالفکری اساسا پرورش یافته مکاتب غربی و غیر الهی است که با این اوصاف درمی‏یابیم روشنفکری دینی اساسش بر روی تفکر غیر دینی مکاتب مدرن غربی ساخته شده و این نیز می‏تواند دلیل دیگری بر رد روشنفکری دینی باشد.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

87/9/29 12:59 ع

کم کم حاجیان از سفر حج باز می‌گردند. این در حالی‌ست که از مدتی قبل بسیاری از حجاج، با چاپ کارت‌های دعوت، اقوام و نزدیکان خود را دعوت نموده که هم دیداری تازه شود و هم مشاهدات حج امسال را بیان کنند.
اما با وجود آن‌که این دید و بازدید‌ها و ضیافت‌های حاشیه‌ای حج، امری مطلوب و پسندیده و مورد تاکید بزرگان دین قرار دارد، لیکن آلوده شدن برخی از آن‌ها به تشریفات و تجمل و هزینه‌های چند میلیونی و چشم و هم چشمی و ...، از جمله آفاتی است که به چشم می‌خورد.
در سال گذشته حاجیانی بودند که چند ده میلیون  برای ولیمه بعد از حج هزینه کردند و بعد از شام نیز حاج آقا و حاج خانم سوار بر ماشین گل زده راهی منزل شدند.
امسال نیز از با مشاهده کارت‌ دعوت‏های توزیع شده و مکان‏های رزرو شده توسط حاجیان پیداست که نه تنها وقایع سال قبل در حال تکرار است بلکه نمادهای جدیدی از تجمل و ریخت و پاش به چشم خواهد خورد.
قباحت و زشتی پدیده‌ی تجمل در رفت و آمدهای برخی حاجیان وقتی بیشتر می‌شود که با نگاهی به وضعیت کنونی بسیاری از محرومان، عمق درد و رنج آنان و ناتوانیشان از تهیه نان شب و بدیهیات زندگی، نمایان می‌گردد.
آیا فریضه بزرگ و مقدس حج، جز میثاقی دوباره با خداوند در راستای ادای دیون و وظایف شرعی و بندگی مخلصانه است؟ آیا حج، معنایی جز یکی شدن با دیگر بندگان و سادگی دارد؟
یادمان باشد که ما پیرو مکتبی هستیم که بسیاری از معارف و متون نورانی‌اش بر رعایت حال مردم و اجتناب از اسراف و ریخت و پاش و تجمل تاکید شده است.
به یاد داشته باشیم که همه ما در مقابل مشاهده پدیده شوم تجمل گرایی، وظیفه نهی از منکر داریم. چه زبانی و چه با رفتار و حتی عدم حضور در چنین مجالس پرخرجی. امروز وظیفه داریم خفتگان را به لطف الهی برای دیدن تنگی معشیت مردم در اطرافشان بیدار کنیم.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

 
ای خدای کعبه ...
این مردمی را که همه عمر هر صبح و شام در جهان
رو به خانه تو دارند
رو به خانه تو می‏زییند و روبه خانه تو می‏میرند
این مردمی را که برگرد خانه ابراهیم تو طواف می‏کنند
قربانی جهل شرک و در بند جور نمرود مپسند

ای خداوند ...
آنها که به آیات تو کفر می‏ورزند 
و پیامبران تو را به ناحق می‏کشند 
و نیز مردانی را که از مردم برخواسته و به عدالت و برابری می‏خوانند نابود می‏کنند بر جهان مسلطند

و تو ای محمد(ص) ...
پیامبر بیداری، آزادی و قدرت
در خانه تو حریقی دامن گستر در گرفته است
و بر سرزمین تو سیلی بنیان کن از غرب تاختن آورده است
و خانواده تو دیریست که در بستر سیاه ذلت به خواب رفته اند
بر سرشان فریاد زن ...
قم فانذر ... بیدارشان کن

و تو ای علی(ع) ...
ای شیر
مرد خدا و مردم
رب‌النوع عشق و شمشیر
ما شایستگی شناخت تو را از دست داده‏ایم
شناخت تو را از مغزهای ما برده اند
اما عشق تو را علی رغم روزگار
در عمق وجدان خویش
در پس پرده‏های دل خویش
همچنان مشتعل نگاه داشته‏ایم
تو ستمی را بر یک زن یهودی
که در ذمه حکومتت می زیست تاب نیاوردی
و اکنون مسلمانان را در ذمه یهود ببین
و ببین که بر آنان چه می‏گذرد
ای صاحب آن بازو
که یک ضربه‏اش از عبادت دو جهان برتر است
ضربه ای دیگر ...




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

87/9/22 3:6 ع

بیش از نیم قرن است که جهان عرب به‌ویژه فلسطین در بحرانی شدید و طاقت فرسا فرو رفته است که نه تنها افکار میلیون‌ها مسلمان عرب بلکه ذهن بیش از یک میلیارد جمعیت مسلمان جهان را به خود مشغول داشته است. از هنگامی که نقشه‌ی تاسیس کشوری به نام اسرائیل در قلب خاورمیانه با هم‌دستی استعمارگران به اجرا در آمد و به قتل عام، آوارگی، اخراج و تبعید مردم ستمدیده فلسطین انجامید، جز ویرانی، نسل‌کشی، نفاق افکنی میام ممالک عرب چیز دیگری به بار نیاورد.

صهیونیسم از اواخر قرن نوزدهم در عرصه بین المللی ظاهر شده و نقش امپریالیستی خود را همچنان ایفا می‌کند تا جایی که مفهوم امپریالیست را نمی‌توان جدا از صهیونیسم تصور کرد.

خاورمیانه سالیان متمادی است که به لحاظ موقعیت سوق‌الجیشی، وجود منابع عظیم نفتی و دیگر منابع زیرزمینی، کانال سوئز و ... مورد توجه جهان‌خواران بوده و بدان دست یازی می‌کنند، آنان شب و روز در تلاشند تا منافع خود را بیش از پیش حفظ کنند و جای خود را مستحکم‌تر نمایند.

استعمارگران در خاورمیانه نقشه‌ای طرح کرده و آوارگی و دربدری یهودیان را بهانه قرار دادند و به سرزمین مقدس فلسطین چشم دوخته و با این دستاویز که یهودیان آواره باید وطنی داشته باشند، فلسطینیان را بیرون راندند و میهمان نا‌خوانده را جایگزین آنان کردند و آوارگی را نصیب مردم بی‌پناه فلسطین نمودند.

در پایان جنگ جهانی اول، بعد از فروپاشی حکومت عثمانی در ترکیه، ملت فلسطین به حق حاکمیت مجزا و مستقل خود در تمامی سرزمین فلسطین رسیده و به موجب قانون 22 قرارداد جامعه ملل، جوامعی را که از ترکیه جدا شده بودند به عنوان "ملل مستقل موجود" به رسمیت شناخته بود. موضع اعراب که متکی به اصل حقوق بین الملل است، فلسطین را متعلق به فلسطینی‌ها دانست و برای اسرائیل در هیچ گوشه‌ای از این سرزمین حق حاکمیت قائل نگردید و البته که اشغال نظامی یک سرزمین نیز برای نیروی اشغالگر با عث بوجود آمدن حقی نمی‌شود و تحولات مداوم جهانی هم قادر به پذیرش این امر نخواهد شد و قابل تصور نیست که حقی در نتیجه اعمال زور و از طریق جنگ به دست آید.

کشور فلسطین در قرون متمادی به اعراب تعلق داشته است و فقط شمار کمی از یهودیان در آن‌جا سکونت داشتند و در پایان جنگ جهانی اول نزدیک به یک دوازدهم جمعیت کشور را تشکیل می‌دادند و با اعراب روابط خوبی داشتند.

آیا صرف ادعای صهیونیسم مبنی بر حقوق تاریخی یهودیان در فلسطین ارزش قانونی دارد؟ در اینجا پاسخ منفی است، زیرا که چنین ادعایی نمی‌تواند به یهودیان حق حاکمیت در سرزمینی را بدهد که از قرن بیست به این سو متعلق به آنان نبوده است.

وعده بالفور(1) هم نمی‌تواند برای یهودیان ایجاد حق کند، زیرا کسی که چیزی را می‌بخشد باید قبلا مالک آن باشد. در مورد قطعنامه 29 نوامبر 1948 مجمع عمومی سازمان ملل دایر بر تقسیم فلسطین به دو بخش یهودی نشین و عرب نشین نیز صادق است، چرا که سازمان ملل هیچ نوع حاکمیتی بر فلسطین نداشت تا فلسطین را تقسیم کند.

دولت یهود از راه زور در سرزمینی مستقر شده است که متعلق به او نیست و عمل غصبانه اسرائیل هم هیچگاه مورد تایید اعراب نبوده و نخواهد بود.

بعد از آن‌که آمریکا وارث استعمار انگلیس و فرانسه شد و خود را قیم ملل ستمدیده و زجرکشیده قلمداد کرد، صهیونیسم نیز که هسته اصلی و مرکزی آن در آمریکا قرار دارد، همگام با او وارد صحنه چپاولگری در سطح جهانی شد و به‌خاطر پیش‌برد اهداف ناصواب خویش دست به توطئه‌گری و ایجاد آشوب و بلوا در گوشه و کنار جهان زد. طرح تاسیس کشوری به نام اسرائیل در سرزمین فلسطین را انگلیس ریخت و اجرای آن را صهیونیسم بین الملل بر عهده گرفت و در نتیجه یهودیان سرگردان که به نص صریح قرآن، مهر ذلت و خواری بر پیشانی‌شان زده شده است(2) جانشین ناحق ملت اصیل فلسطین گشتند.

اسرائیل مانند یک بیماری مسری است که باید آن را ریشه کن ساخت و یا گذاشت تا نهال وجود انسان‌ها را ریشه کن سازد. در هر کجا که صهیونیسم نفوذ پیدا کند جنایت پیشگی هم با او همراه است و فقط در خاورمیانه خلاصه نخواهد شد.

تنها راه باقیمانده که نتایج سودمندی به بار می‌آورد و ملت فلسطین را به هدف اصلی خود که همان استقلال واقعی و پایان بخشیدن به حکومت اسرائیل اشغالگر است می‌رساند، اتحاد و همبستگی امت عرب می‌باشد که در صورت بروز چنین امری پیروزی از آن اعراب به‌ویژه ملت مظلوم فلسطین خواهد بود و دیگر حکومتی به نام حکومت اسرائیل وجود خارجی نخواهد داشت.

اگر دنیای عرب با اتحاد و همبستگی خویش تحت یک رهبری منسجم و سیاست ملی مستقل درآید، ابر‌قدرت‌ها نخواهند توانست خط مشی سیاسی اعراب را دیکته کنند ولی تا زمانی که اعراب متحد نشوند و قدرت طلبی و خودخواهی زمامدارانشان مهار نگردد، نخواهند توانست بر استعمار شرق و غرب به‌ویژه اسرائیل پیروز شوند و این بلای بزرگ را از سر خود برطرف کنند.

منابع:
1) آرتور جمس بالفور وزیر انگلیس بود که در سال 1917 طی نامه‌ای به لرد روچیلد، نایب رئیس کانون نمایندگان انگلیس، مژده تشکیل وطن ملی یهود را داد.
2)آیه 61 سوره بقره

پی نوشت:
روز دوشنبه تجمعی علیه جنایات رژیم صهیونیستی از ساعت 10 صبح در میدان فلسطین اصفهان برگزار خواهد شد.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

87/9/18 10:38 ص

         
                        «شهادت خلعت ذی‏قیمتی ست که خدای متعال بر تن خاصان می‏پوشاند.»
                                                                                              مقام معظم رهبری

-- احمد احمد احمد حسین
-- بگوشم حسین جان
-- احمد جان همه تو بهشت منتظر شما هستن
-- حسین جان من با چند تا از پرستوها پرواز کردیم و داریم به شما می رسیم. تمام

و این چنین بود که شهید احمد کاظمی همراه با دیگر یاران عاشق خود در روز عرفه به سمت معبود و به دیدار رفیقان قدیم همچون شهید حسین خرازی و شهید مهدی باکری شتافت.

 

پی نوشت:
1- انشاالله دعای عرفه را کنار مزار مطهر شهیدان کاظمی، شاهمرادی و یزدانی خواهم خواند
2- در دعای عرفه ما را هم یاد کنید.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

<   <<   26   27   28   29   30   >>   >