سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:: پایگاه‌های منتخب ::

:: لینکستان::



بالاخره بعد از سال ها مسئولین به خود جرات دادند و بجز مقبره درویش ناصرعلی که در فهرست یونسکو است، کل ساختمان صوفی های اصفهان را تخریب نمودند. البته اینکار شبانه انجام شد و تعدادی نیز در این میان دستگیر شدند.

                                                                            

صبح روز بعد وقتی صوفیان به محل آمدند و ساختمان را تخریب شده دیدند شروع به فراخوانی همدیگر نمودند و با جمع شدن تعدادی زیادی از صوفی ها درگیری بین نیروی انتظامی و صوفیان آغاز شد چرا که دراویش گنابادی با پرتاب سنگ به سمت ناجا قصد داشتند کلانتری آن محل را تصرف کنند و البته با اینکار تعدادی از مامورین جان بر کف نیروی انتظامی را مجروح کردند.

البته سنگ پراکنی صوفیان گریبان مردم محل را هم گرفت و تعدادی از آن ها نیز مجروح شدند و شیشه های منازل و اتومبیل های آنان هم شکسته شد.

دروایش گنابادی در این محل سالیان درازی بود که مشغول برگزاری آیین و مراسمات خودشان بودند. اما چند وقتی بود با بهاییان نیز ارتباط گرفته بودند و پای بهاییان نیز به این مکان باز شده بود و آنان نیز به برگزاری جلسه در این مکان می پرداختند.

این مسئله باعث شد چند باری به مسئولین این فرقه تذکر داده شود و ولی مورد توجه قرار نگرفت و همین بی توجهی باعث شد ساختمان آنان در عین ناباوری تخریب شود.

البته بنابر گفته های برخی مسئولین استانی که در محل حاضر شده بودند، اداره کل اطلاعات استان اصفهان تمامی فعالیت های صوفی ها و بهاییان را در این مکان زیر نظر داشته و متوجه شده است در این مکان به کارهای جاسوسی نیز پرداخته می شود و بهاییان توانسته اند صوفی ها را برای جاسوسی اجیر کنند. زیرا این مکان به چند مرکز نظامی حساس نزدیک بوده و به راحتی میتوانستند فعالیت های آن مرکز نظامی را رصد کنند.

اما آنچه در این میان قابل توجه است حضور بهاییان و صوفیان با همدیگر در آوارهای ساختمان تخریب شده می باشد و البته در بعضی مواقع حضور بهاییان بیش از صوفیان بوده است. و این نشان از فعالیت کثیف بهاییان در این محل بوده است.

نکته قابل توجه دیگر اینکه مردم آن محل نیز از این واقعه خوشحال بودند و به مسئولین برای این حرکت تبریک می گفتند. شادی مردم از این جهت بود که به چشم می دیدند چگونه عده ای با برداشت غلط از دین اینگونه در گمراهی هستند و حتی بعضا اینجا را به محلی برای فساد تبدیل میکردند تا راحت تر جوانان را جذب نمایند.

انشاالله روزی خبر برچیده شدن بهاییان را نیز بشنویم چرا که مقصر اصلی در این برنامه نیز آنان بودند و دراویش گنابادی با طناب پوسیده آنان به چاه رفتند.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

‏اربعین حسینی هم از راه رسید. تقریبا در تمام شهرها و در تمام محلات عزاداری برپا می‏شود و همه بر مصیبت عاشورا خواهند گریست. اما آنچه باعث ترس و وحشت دشمنان می‏شود گریستن بر مظلومیت امام حسین(ع) و یارانش نیست. بلکه زنده شدن پیام "هیهات من الذله" است.

دشمن می‏ترسد مبادا این پیام در تمام جهان فراگیر شود. می‏ترسد دوباره انقلابی مانند انقلاب اسلامی ایران رخ دهد و کشوری و مردمی از زیر سلطه آنان خارج شود. برای همین است که همیشه درپی زیر سئوال بردن ائمه اطهار(ع) و بخصوص امام حسین و قیام ایشان است. کسانی که با سایت های بالاترین و فرندفید آشنایی داشته باشند به خوبی این مسئله را درک کرده‏اند و دیده‏اند چگونه اینان در مقابل عقاید شیعه و اسلام واکنش نشان می‏دهند.

البته دشمن همیشه اینگونه احمقانه جلو نمی‏آید و بصورت آشکارا مخالفت خود را نشان نمی‏دهد. بلکه سعی می‏کند از راه های نرم وارد شود. آنان یکبار از این راه نتیجه گرفته اند. پیروزی دشمن بر مسلمانان در جریان آندلس اسپانیا نشان داده است مسلمانان از این راه آسیب پذیر هستند. همان چیزی که رهبر فرزانه انقلاب بارها در جمع مسئولین و مردم هشدار داده‏اند و متاسفانه همچنان در خواب خرگوشی بسر می بریم.

البته جوانان مسلمان مقصر نیستند چراکه وقتی حکومت اسلامی آنان را از کاری نهی می‏کند باید برای جوان جایگزین معرفی کنند که نکرده اند. و این نقطه ضعف باعث شده تا همچنان در مقابل ناتو فرهنگی منفعلانه عمل کنیم.

هرچند درک پیام عاشورا می‏تواند خیلی از مسائل را حل نماید اما باید توجه داشت ممکن است هر جوانی در شرایطی نباشد تا بتواند به خوبی این مسئله را درک نماید. نباید همه را جوانانی فرض کرد که در خانواده های مذهبی رشد کرده اند. باید به نکته دقت کرد که خانواده هایی هم هستند تفکر مذهبی را تفکری خرافی برای فرزندانشان جلوه می دهند و آنان را از گرایش به این امر نهی می کنند و البته در کنار اینکار، تفکری ضد مذهبی را جایگزین می کنند . تفکری که به قول آنها مدرن و مطابق با علم روز دنیاست.

مسائلی که مطرح شد گوشه ای از فعالیت دشمن برای خاموش کردن چراغ هدایت و به زیر آب بردن کشتی نجات است که باید در مقابل آن جبهه گرفت. همانگونه که امام خمینی فرمودند این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است.

باید بدانیم تا زمانی که پدافندی عمل می کنیم وضعیت همین خواهد بود و به جلو حرکت نخواهیم کرد. در زمان بعد از انقلاب اسلامی زمانی که ما هنوز روحیه آفندی داشتیم دشمن نیز سریعا وارد عمل شد و جنگ را بر ما تحمیل کرد.

چندین سال بعد از سال‏های دفاع مقدس حالت پدافندی داشتیم و دشمن نیز دائما در حال آفند به فرهنگ ما بود و ما نیز چون از عاشورا و بقیه دین فقط بُعد احساسات را گرفته بودیم اصلا متوجه آفند دشمن نبودیم و دشمن نیز آرام و نرم حمله می کرد و به محض اینکه دشمن متوجه شد ما دوباره داریم از حالت تدافعی خارج می شویم شروع به بحران سازی برای ما نمود.

متاسفانه امروز نیز مشاهده می شود کسانی با شعارهای تدافعی به میدان رقابت انتخاباتی آمده اند. باید به این حضرات گفت اگر امروز اینگونه شعار می دهید و به رفتار دیروزتان افتخار می کنید این نشان از آن است که درک درستی از پیام عاشورا ندارید. شما همان‏هایی هستید که اگر در واقعه عاشورا بودید دائما برای امام فلسفه بافی می کردید و ایشان را از قیام منصرف می کردید و می‏گفتید اینکار را باید با گفتگو انجام داد نه قیام.

در سال های تحریم دانشمندان ایرانی توانستند پیشرفت های علمی قابل توجهی داشته باشند و ایران را در فهرست کشورهایی قرار دهند که به فضا نیز دست پیدا کرده است. مگر این پیشرفت ها در راحت طلبی بدست می آمد؟

شعارهای امروز برخی افراد ریشه در رفتار ما مردم دارد. اگر ما کمی از راحت طلبی دست برداریم و خود را برای سختی کشیدن همراه با عزت و افتخار آماده کنیم این افراد به خود جرات نمی دهند اینگونه سخن پراکنی کنند.

باید همواره به یاد داشته باشیم بعد از هر سختی فرج و گشایشی هست.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

87/11/21 12:7 ص

علی آقا (سحمر) و بچه های قلم لطف کردند و بنده را به بازی نوستالژی دهه فجر دعوت نمودند. البته به قول آهستان بهتر بود خاطرات پدران و مادران ما مطرح می شد اما حال که دوستان اینگونه تصمیم گرفته اند من نیز خاطره ای در این زمینه را بیان می کنم.

در دوران مدرسه هیچ وقت نتوانستم آرام و قرار داشته باشم. روزهایی هم که مانند دهه فجر از راه می رسید دیگر سر از پا نمی شناختم و به هر طریقی دوست داشتم بقیه را هم به جنب و جوش بیندازم.این قضیه در دوران راهنمایی بیشتر شد زیرا با وجود دو اهرم قدرت یعنی مدیر و ناظم مدرسه که هر دو نفر آن ها دایی های بنده بودند، محور هر حرکت صنفی! دانش آموزی در مدرسه من شدم.

ماجرا از آنجا آغاز می شود که در مدرسه معلم تاریخی داشتیم که همیشه انقلاب اسلامی را یک انقلاب آمریکایی جلوه می داد. البته در آن روز ما خیلی از این چیزها سر در نمی آوردیم ولی می دانستیم آمریکا دوست ما نیست. برای همین تصمیم گرفتیم در دهه فجر حسابی خدمت این معلم عزیز! برسیم.

بعد از پایان مدرسه ما چند نفر که باید طرح های عملیاتی را ارائه می دادیم در گوشه ای از مدرسه پنهان شدیم تا همه مدرسه را ترک کنند. وقتی تمام دانش آموزان و معلمان رفتند آرام آرام به کلاسی رفتیم و جلسه را آغاز کردیم.

هر کس نظری می داد اما بدلیل همان اهرم های قدرت طرح من پذیرفته شد. طرحی که منجر به کتک خوردن معلم مذکور می شد.

روز 12 بهمن فراررسید. روزی که جشن بر پا می شد و ما باید عملیات را اجرا می کردیم. زنگ مدرسه زده شد و همه مرتب و منظم در صفوف ایستادند. من همه مثل بقیه و برخلاف همیشه رفتم داخل صف. البته دایی جان کمی از این قضیه تعجب کردند ولی چیزی نگفتند.

زمانی که آقای ... معلم تاریخ برای سخنرانی آمد طبق نقشه، بچه ها از او خواستند تا میان دانش آموزان بیاید و صمیمی تر با آن ها گفتگو کند و به سئوالاتشان پاسخ دهد. او نیز از همه جا بی خبر و خوشحال به میان ما آمد و ما نیز با اشاره و گفتن رمز عملیات! کار را شروع کردیم و هر کس به طریقی او را نوازش کرد. چنان که سر و صورتش سرخ شده بود ولی نمی دانست باید چه کسی مورد بازخواست قرار دهد.

در همان لحظه ناظم و مدیر و بقیه معلمان به کمک او آمدند و نجاتش دادند و ما را به کلاس فرستادند. در کلاس عده ای خوشحال که او را ادب کرده اند و عده ای نیز خوشحال که نظم مدرسه را به هم زده اند. چند روز بعد شنیدیم معلم تاریخ سر یکی از کلاس ها گفته بود اینها حالا که بچه هستند با مخالفین اینگونه برخورد می کنند وای به روزی که بزرگ شوند.

من نیز در پایان از صفحه هفدهم - دریای دل - سجاده ای پر از یاس - شجره طیبه - مجنون - صفحه بیست و یک - صفحات خط خطی - نم نمکارباب با وفا و محمد آل حبیب دعوت می کنم تا در این جنبش شرکت نمایند




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

87/11/13 10:43 ع

انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی، روزهای خون و حماسه و روزهای مقاومت مردم سلحشور ایران پس از تحمل سختی های بسیار به ثمر رسید و نتایج آن مقاومت سلحشورانه نیز به اقصی نقاط جهان صادر گردید و اینکه مردم دنیا معنی واقعی مقاومت و پیروزی را احساس می کنند.
نماد روشن آن  در مقاومت 33 روزه حزب الله لبنان  که یک گروه کوچک ولی به  ایمانی قوی و مقاومت 22 روزه حماس در مقابل یک ارتش مسلح صهیونیستی ( که به تعبیری یکی از قوی ترین ارتش دنیا می‌باشد) متجلی میگردد و مظهر حق بر باطل بر دیگر مستضعفان جهان  شیرین می کند.
دهه فجر انقلاب نزدیک است و خاطرات آن روزها با پدران و مادرانمان زنده است و گاه گاهی برادر بزرگم از آن روزها می گوید... 

روزهایی که دیوارهای شهر با رنگ و چسب و کاغذ با شعارهای انقلابی به خود می بالیدن و گاهی هم با تیر و گلوله مزدوران شاه خراش برداشته و می نالیدن، اما پا بر جا و استوار می ایستادن. 
شبی از شب های محرم که حکومت نظامی بود، جهت نوشتن شعار دیواری با یکی از دوستان به خیابان رفته بودیم، و دور از چشم سربازان ارتشی مشغول نوشتن شعار بودیم که احساس کردم کسی پشت سرم است، برگشتم و دیدم یک سرباز گارد ایستاده و ما را نگاه می کند  صدای قلبم را به خوبی می شنیدم و احساس کردم بدنم سرد شده، ناخوداگاه گفتم یا حسین ... 
سرباز امد جلو و گفت:  نترس دوست من ولی تو رو خدا برو و اینجا نه ایست، که اگر فرمانده نامرد برسه یا من بیچاره میشم یا تو.
از سرباز تشکر کردیم و به سرعت از آنجا دور شدیم. 

زیر نوشت:
اینها نوشته یک کودک انقلابی بود.

 




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]


شهید غلامحسین افشردی
بخاطر فعالیتی های مبارزاتی با طاغوت با نام حسن باقری وارد عمل شد. و بعد هم که او در واحد اطلاعات سپاه شروع به فعالیت کرد این نام به عنوان نام مستعار بر او ماند.

فکر و نبوغ باقری برای دشمنان وحشت و برای دوستان غرور افرین بود. او کسی بود که ثابت کرد  در مقابل تفکری که مبتنی بر تجهیزات و متاثر از اسلحه است، تفکر دیگری هم وجود دارد که متاثر از انسان است  و آن عقلانیت و تاکتیک و استراتژی عملیاتی ست و انسان خلاق و متدین با نیروی ایمان می‌تواند بر مشکلات و تجهیزات پیشرفته دشمن پیروز شود.

در زمانی‌که محسن رضایی مسئول اطلاعات سپاه بود، حسن باقری از طرف مقام معظم رهبری به این واحد معرفی می‌شود. در دو هفته اولی که حسن تست می‌شود، مسئولین اطلاعات سپاه متوجه استعداد او شده و به همین خاطر زمانی‌که قصد راه اندازی واحد اطلاعات جنگ می‌کنند، رشید و شهید زین الدین و شهید حسن باقری برای این موضوع انتخاب می‌گردند. شهید باقری در این زمینه خوش درخشید و دکترین بهمن را نیز ارائه می‌کند. شهید افشردی دکترین امیر المومنین در جنگ خیبر را  اجرا کردند  و مانند امیر المومنین(ع)  که با فکر اطلاعاتی و برآورد قبلی قلعه خیبر را فتح کردند اینچنین عمل کرد و برای هر عملیات شناسایی های دقیق را انجام داد.

در اوایل جنگ نیز کدهای بیسیم معمولا نام پرندگان یا اسامی خواننده‌ها بود که ایشان پیشنهاد استفاده از نام ائمه اطهار و اصحاب پیامبر را دادند که مورد تشویق مسئولین ارزشی در سپاه و ارتش قرار گرفت.

شهید افشردی در عملیات‌های بزرگی همچون فتح المبین چنان خوش درخشید که نام این عملیات با نام او گره خورده است. زمانیکه در اوج عملیات فتح المبین چند گردان از نیروها در کمین سنگرهای لانه روباهی در شیارهای سه گانه قتل عام شدند و دیگر گردان‌ها نیز در محور شهید مجید بقایی کارشان گره خورده بود این حسن باقری بود که به یاری آنان شتافت و گردان‌ها را با تاکتیکی خاص از آن معرکه نجات داد.

در طریق القدس  شهید باقری مجروح شد. در تماسی که با سردار رشید داشت، رشید از او خواست در صورت امکان بیمارستان را ترک کند و به قرارگاه فرماندهی بیاید تا در هدایت عملیات همچون گذشته با تیزهوشی کمک نیروهای عمل کننده باشد. در حالیکه شخص شهید باقری در این عملیات فرماندهی گردان خط شکن را به عهده داشت. گردانی که سخت‌ترین کار یعنی عبور از رمل‌های نبعه از وظایفش بود.عبور از رمل ها در عملیات چزابه کاری دشوار بود که با تئوری ایشان در زمینه راه‌اندازی گردان مکانیزه به فرماندهی سردار فتح الله جعفری کار انجام شد.

غلامحسین افشردی  با عملیات والفجر مقدماتی و رمضان به شدت مخالف بود و معتقد بود در والفجر مقدماتی با چنین عمق موانع و وجود منطقه رملی امکان عملیات در فکه وجود ندارد. اما بدلیل اجماع فرماندهان برای انجام عملیات شهید باقری  ولایتمداری خود را به رخ می‏کشد و شخصا به همراه چند تن دیگر از جمله برادرش محمد باقری برای شناسایی عملیات می روند و در همان شناسایی نیز در تاریخ 9 بهمن 1361 به درجه رفیع شهادت نایل می گردد.

وقتی باقری به شهادت رسید آنچنان همه به او وابسته بودند که کسی باور نمی کرد و تا مدت ها کسی متوجه نبود که دیگر باقری در جمع نیست.

شهید باقری و همرزمانش

شهید باقری، پدرش و تنها دخترش

دستخط شهید باقری

صحبت‏های شهید باقری در مورد عملیات طریق القدس

صحبت‏های شهید باقری در مورد بسیج

صحبت‏های شهید در مورد جبهه

صحبت‏های شهید باقری در مورد توکل بر خدا و دعا

مکالمه بیسیم شهید باقری (اصرار حسن باقری برای رفتن به خط مقدم)

مکالمه بیسیم شهید باقری و شهید زین الدین 

مکالمه بیسیم شهید باقری و شهید زین الدین ( زخمی شدن مهدی و گزارش کارها به حسن)

اصرار شهید باقری برای رفتن به خط مقدم پشت بیسیم

توجیه عملیات توسط شهید باقری

صحبت‏های شهید باقری در مورد خرمشهر

صحبت‏های شهید باقری در مورد حاج احمد متوسلیان

مکالمه بیسیم شهید باقری و شهید صیاد شیرازی

صحبت‏های شهید باقری در مورد جنگ

فیلم شهید باقری01

فیلم شهید باقری02




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >