سفارش تبلیغ
صبا ویژن


:: پایگاه‌های منتخب ::

:: لینکستان::



فی الکافی عن الصادق علیه السلام: إصبر علی أعداء النعم. فإنّک لن تکافئ من عصی الله فیک بأفضل من أن تطیع الله فیه.
 
أعداء النعم عبارت‌اند از کسانی که با نعمت‌هایی که خدای متعال در وجود شما به ودیعت گذاشته یا به شما عطا کرده، دشمن هستند. شما عالمید، او دشمن علم شماست. شما صاحب مثلاً فلان امتیاز هستید در بیان، در خصوصیات، در عقل، در رفتار، او دشمن این خصوصیات شماست. او کیست؟
 
او حاسد است. مرحوم فیض در تفسیر این حدیث می‌فرمایند: «آن دشمن عبارت است از حُسّاد» آدمی که به شما حسد می‌ورزد، در واقع دشمن امتیازات شماست، والّا شما اگر یک خطایی بکنید، یک کار بدی انجام بدهید، دچار یک ضعفی، ذلتی، فقری خدای نکرده باشید که او به شما حسد نمی‌کند.
 
 این حسد او بر امتیازات شماست. پس او دشمن نعمت‌هایی است که خدا به شما داده، حال در مقابل این دشمن انسان چه کند؟ مقابله به مثل کند؟ او غیبت می‌کند، انسان او را غیبت کند؟ او از انسان بدگویی می‌کند، فحاشی می‌کند، انسان در مقابل او فحاشی کند؟ می‌فرمایند: إصبر علی أعداء النعم، صبر کن! بهترین کار در مقابل این چنین آدمی که بر شما حسد می‌ورزد و در واقع دشمن نعم خدا و امتیازاتی است که خدا به شما داده، صبر است.
 
آنگاه حضرت استدلالی بیان می‌فرمایند که خیلی استدلال لطیفی است: فإنّک لن تکافئ من عصی الله فیک بأفضل من أن تطیع الله فیه؛ کسی در مورد شما خدای متعال را معصیت می‌کند، معصیت او این است که از شما بدگویی می‌کند، غیبت می‌کند، به شما اهانت می‌کند، این، معصیت خداست.
 
 بهترین کار، بهترین مکافئه، هم آوردی در مقابل یک چنین کسی این است که شما در مورد او خدا را اطاعت کنید. چه استدلال لطیفی است! او در مورد شما خدا را معصیت می‌کند، شما در مورد او خدا را اطاعت کنید! اطاعت خدا این است که از گناه او بگذرید.
 
حداقل این‌که با او مقابله به مثل نکنید. در امر شخصی بهترین کار این است که انسان مقابله به مثل نکند «و إن تعفوا أقرب للتقوی» عفوش کنید. این اطاعت خداست. حتی دعایش کنید. چنانچه از سیره‌ی بزرگان و ائمه‌ی هدی(علیهم‌السلام) نقل شده، کسی به آن‌ها بدی کرد، فحاشی کرد، آن‌ها به او احسان کردند. او معصیت کرد خدا را در مورد آن‌ها، آن‌ها اطاعت کردند خدا را در مورد او؛ چه کاری بهتر، برتر از این‌که تو خدا را در مورد او اطاعت کنی، هم آوردی و مقابله نمی‌کنی، چه حدیث لطیف و شیرینی است!
 



نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

در انتشار ویژه نامه خاتون توسط روزنامه ایران هدف اصلی، ایجاد آشوب در فضای ذهنی جامعه و تقابل کاذب میان دو بخش از مردم می‌باشد که بر اساس آن، طرفداران چادر در مقابل مخالفان چادر قرار می‌گیرند و در واقع این مسأله به عنوان عامل اصلی‌ترین دسته‌بندی فرهنگی جامعه معرفی می‌شود و خود مسئله حجاب به حاشیه می رود.
 
اینگونه پرداختن به این موضوع، منافقانه بوده زیرا عوامل ویژه نامه خاتون از یک سو خود را طرفدار حجاب به عنوان یکی از ضروریات دین معرفی کرده و حتی از سوابق تاریخی حجاب قبل از اسلام در ایران که بیان‌گر پای‌بندی به این ارزش است، صحبت به میان آورده و از دیگر سو با الگو نمایی بازیگران سینما که هیچ‌ قید و بندی نسبت به حجاب ندارند، پوشش آن‌ها را بهترین نوع پوشش معرفی می‌نماید.
 
در واقع این ویژه نامه هدفش به هم ریختن و ایجاد آشفتگی و دسته‌بندی کاذب در جامعه می‌باشد.
 
البته این مسأله، شیوه‌ی همیشگی این جریان انحرافی به شمار می‌رود به گونه‌ای که همواره از ایجاد تضاد در جامعه بین دسته‌ها، اقشار اجتماعی و فرهنگی و یا گروه‌های سیاسی سود برده است. بنابراین جامعه باید با حفظ هوشیاری خود و با درک اهداف واقعی و پنهان این جریان، از افتادن در دام آن پرهیز نموده و بهای مورد نظر آن را نپردازد.
 
هم‌چنین از نیت ناسالم دست اندرکاران این ویژه نامه نسبت به حجاب نباید به سادگی گذشت.
 
البته این قبیل اقدامات توسط روزنامه‌ی ایران در گذشته نیز روی داده است. پیش از این نیز یک ویژه نامه‌ی چهار صفحه‌ای همراه روزنامه‌ی ایران منتشر گردید که پُر بود از اهانت به شخصیت‌های برجسته‌ی نظام اعم از عالمان دینی و یا دست‌اندرکاران؛ در این ارتباط عملکرد ارگانی که منتسب به دولت می‌باشد جای تعجب دارد. چرا که از آن انتظار می‌رود ضمن پرهیز از تحریک افکار عمومی و احساسات جامعه همواره آرامش آفرینی نماید. اما به دلیل حضور افرادی که شأن این جایگاه را حفظ نمی‌کنند شاهد مواردی از این دست می‌باشیم.
 
مهم‌ترین هدفی که این جریان دنبال می‌کند القای دوقطبی یا وجود تعارض میان قشری در مقابل قشری دیگر، می‌باشد. اما از آن‌جایی که این اقدام بسیار ناشیانه صورت می‌گیرد اثرگذاری مطلوب آن‌ها را در پی نخواهد داشت.
 
به عنوان مثال دست‌اندرکاران این نشریه در حالی که خود را به عنوان وکیل مدافع و نماینده‌ی دولت معرفی می‌کنند، این‌گونه القا می‌نمایند که دولت حاضر، اهل تساهل و تسامح فرهنگی بوده و در قبال مسایلی از قبیل پای‌بندی به شرع مقدس و مسایل اخلاقی حساسیت لازم را نداشته و به نوعی در پی تبلیغ آسان گیری‌های آن هستند. اما مشاهده می‌شود در همین ویژه نامه، تمامی خانم‌هایی که منتسب به دولت معرفی می‌شوند ملتزم به پوشش حجاب از نوع چادر هستند.
 
بر این اساس، باید از دست اندرکاران نشریه ای که درصدد مقابله با حجاب بر آمده پرسید چگونه است که خانواده‌ی شخصیت‌های مطرح همین دولت، هم‌چنان پای‌بند به استفاده از چادر بوده و با افتخار و سرافرازی، خود را منتسب به این لباس وارداتی -به قول او- دانسته و هم‌چنان با این کسوت در انظار عمومی ظاهر می‌شوند؟
 
 این پریشانی در پردازش، محصول حضور یک نگاه منحرف از مقوله‌ی فرهنگ و کاملاً جهت دار سیاسی است، تا با ایجاد دوقطبی در جامعه، دامی را برای جذب جماعتی که احیاناً از نظر پوشش ظاهری ملتزم به قواعد جاری کشور نیستند، پهن نماید.
 
این دوگانگی را تنها می‌توان محصول یک نفاق و دورویی دانست. لکن با هوشیاری موجود در جامعه، این اقدام نه به دل افراد ملتزم به حجاب اسلامی -اعم از چادر یا حجاب اسلامی بدون چادر- می‌نشیند و نه به دل کسانی که اهل رعایت حجاب اسلامی نیستند. چرا که آن‌ها گوینده‌ی این ادعاها را ناصادق تشخیص داده و این عدم صداقت مانع از رسیدن دست اندرکاران این نشریه به اهداف خاصشان می‌شود.
 
این جریان با الگوگیری از تجربه‌های گذشته سعی دارد تا با شکل دادن دوگانه‌ای مشابه مدل‌های پیشین، بهره‌ی مورد نظر خود را در فضای سیاسی در آستانه‌ی انتخابات ببرد. این یک ترفند نخ نما شده و رنگ و رو رفته است که تنها می‌تواند افراد ساده لوح را فریب دهد.



نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

سران اصلاحات بارها گفته‌اند، هدف و غایت تلاش آن‌ها این است که اندیشه‌ها و دیدگاه‌هایشان در داخل حکومت پی‌گیری  شود.

مهم نیست که پی‌گیری این اندیشه‌ها از سوی چه جریان و کدام تریبون باشد. شخص «سیدمحمد خاتمی» این مسأله را بارها به عنوان یک آرزو مطرح کرده بود که گفتمان اصلاحات را یک جریان سیاسی دیگر  در برنامه‌ی خویش مطرح کند. حتی زمانی که برخی واژگان مورد استفاده‌ی خاتمی توسط برخی از مقام‌های فعلی تکرار شد، او و دوستانش ژست یک جریان پیروز را گرفتند و گفتند، گفتمان اصلاحات نهادینه شده است.


با وقایع پس از انتخابات 22 خرداد امید می‌رفت که گفتمان غرب‌گرایی و دگراندیشی مجال بروز نخواهد یافت اما در کمال ناباوری یک جریان داخل قدرت، باب مباحثی را گشود که نوعی هم‌داستانی و هم‌سرایی آشکار با فتنه گران بود.

به این دلیل بی‌سبب نیست که یکی از ناظران خبر می‌دهد، خاتمی در جلسه‌ی‌سران مجمع روحانیون نوید داده است، اهداف ما توسط جریان‌های درون جبهه‌ی اصول‌گرا پیش می‌رود یا آن‌که «سعید حجاریان» می‏گوید: «حاکمیّت دوگانه را ما دنبال می‏کردیم اما اکنون این هدف توسط گروهی دیگر در حال اجراست.»


بنابراین بالاترین خدمت جریان انحراف به جریان فتنه این است که شعارها و اندیشه‌های فراموش شده یا مدفون شده‌ی‌آن‌ها را در قالب و عناوین تازه به صحنه آورد. به طور مثال، مهم‌ترین مسأله‌ی علمای اعلام و مراجع معظم تقلید با اصلاح‌طلبان این بود که اباحی‌گری را رواج دادند به این معنا که حساسیّت جامعه و مردم دین‌دار را در برابر رواج نمادهای بی‌دینی و یا ضدارزشی از میان بردند اما شش سال پس از سقوط اصلاح‌طلبان، سفره‌ی تسامح و تساهل توسط حلقه‌ای از اطرافیان رییس جمهور در حوزه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی گسترده شده است.


جریان انحراف نیز همانند اصلاح‌طلبان مدعی است، هیچ مسؤولیتی در قبال اسلامی کردن فضای جامعه ندارد و دریغ، سخنی که تا دیروز از زبان سران اصلاحات شنیده می‌شد، اکنون اطرافیان رییس جمهور بر زبان جاری می‌سازند؛ آن‌ها آشکارا اعلام می‌کنند، مسایل دینی جامعه به ما چه ربطی دارد و مسؤولیت حوزه‌ی ارزشی جامعه به عهده‌ی علماست.

آن‌ها با بروز هر اتفاقی در عرصه‌ی ارزش‌های جامعه، توپ را به زمین حوزه‌ی علمیّه یا سازمان تبلیغات اسلامی، مساجد، منابر و حتی صدا و سیما می‌اندازند. حتی تناقضاتی که در این زمینه در نگرش اصلاح طلبان وجود داشت، اکنون در اندیشه‌ی جریان انحراف نیز به چشم می‌خورد.

در این تناقض، جریان انحراف از یک سو حوزه‌های دینی را مسؤول حفظ سیمای ارزشی جامعه می‌شمارد و از سوی دیگر برای کند کردن سلاح امر به معروف می‌گوید: «نباید به جوان و جامعه امر و نهی کرد؛ جوان و جامعه خود راه سعادت را می‌شناسد و نیازمند هیچ نسخه‌ای نیست.»

به این صورت حضور و وجود روحانیّت و پیشگامان هدایت جامعه را زیر سؤال می‌برد. این که هر آن‌چه مردم پسندند حقیقت همان‌جاست، اندیشه‌ای است که سر از اومانیسم در می‌آورد که به نظر می‌آید یکی دیگر از وجوه مشترک دیدگاه جریان انحراف و اصحاب فتنه است. سخنی که دیروز شاید از زبان امثال «عطا مهاجرانی» شنیده می‌شد، اکنون از دستیار لیدر جریان انحراف در مرکز میراث فرهنگی شنیده می‌شود که: «چه کسی می‏گوید موسیقی حرام است؟»


با این محاسبه می‌توان دریافت، چرا برخی از بزرگان می‌گویند، جریان انحراف، تداوم اصلاحات است؛ در لباس و لوای گروهی جدید. هر دو گروه، نهادهای انقلابی، بزرگان دینی و به کل نظام ارزشی را متهم می‌کنند که نشاط و شادابی جامعه را سلب می‌کند. مدیر منصوب جریان انحراف در میراث فرهنگی می‌گوید: «می‏خواستیم جشن مهمانی نوروز را برگزار کنیم، بیانیّه دادند که اسلام در خطر است. بگذارید مردم شاد باشند و به شادی بپردازند؛ این قدر به مردم سخت نگیرید. اسلام دین آزادی است.»




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

90/5/19 6:35 ع

جریان فتنه پس از حوادث انتخابات 22 خرداد 88 از صحنه‌ی سیاست رانده شد.

نظام اسلامی، استراتژی روشنی در قبال این جریان اتخاذ کرد. برپایه‌ی این استراتژی این جریان برای بازگشت به صحنه می‌بایست مواضع خویش را اصلاح می‌کرد. اما جریان اصلاح‌طلب برای آن‌که از چشم اندک هواداران خویش نیفتد، حاضر نشد فرآیند اصلاح مواضع را طی کند.

سران این جریان دریافته‌اند، پذیرش رویگردانی از مواضع گذشته، اعتراف به شکست و پذیرش مسؤولیّت اتفاقاتی است که به قیمتی گران برای جامعه و نظام تمام شد.


پس از این ماجرا، سران جریان فتنه در پی یک راه میانبر رفتند. این راه میانبر اولین بار در قالب اظهارنظر پشت صحنه‌ی امثال «حجاریان» و «خاتمی» برای بازگشت به صحنه‌ی سیاست خودنمایی کرد.

راه میانبر این است که این جریان رانده شده، وارد ائتلاف با گروه‌های درون نظام شود و به ویژه در ایام انتخابات زیر بیرق جریان منحرف به میدان رقابت بیاید. گروه‌های تندروی اصلاح‌طلبان یعنی «مشارکت» و «سازمان مجاهدین» این تاکتیک را در گذشته به اشکال دیگر آزموده‌اند.

این دو گروه اغلب با شعار و پرچم یکی از سران درون قدرت وارد میدان رقابت شدند. دست کم در ایام انتخابات، با نگاه به شعارهای انتخاباتی آن‌ها می‌توان فهمید این جریان از مؤلفه‌های فکری خویش نظیر لیبرالیسم یا پلورالیسم بهره نگرفته است بلکه شعارهای خویش را از میان گروه‌هایی که زمانی خط امام(ره) خوانده می‌شدند، وام گرفته است.


نگاهی به استراتژی این جریان در دوره‌های انتخاباتی، گویای این واقعیّت است که آن‌ها در هر دوره‌ای از چهره‌های درون نظام برای قرار گرفتن در سکوی انتخابات بهره گرفته‌اند. به طور مثال آن‌ها در دوره‌ای از رییس وقت مجلس یا رییس جمهور وقت یا رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام برای خزیدن به میدان سیاست بهره گرفته‌اند. هم اکنون نیز این راهبرد با شکل و شمایل تازه‌ای در حال باز سازی و عملیاتی شدن است.




نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

استحاله در جنگ نرم بسیار مهم و کارساز و باعث خراب نمودن بنیانهاست.

ویرانی بنیان از ارزش‌ها شروع میشود. به عنوان مثال اگر در جامعهای حیا و عفاف ارزش است، دشمنان تلاش میکنند بیحیایی و بدحجابی را جایگزین آن کنند. این یک فضاسازی است والا همه میدانند که حیا و عفاف به واقع ارزش هستند اما در فضای جامعه به گونهای القا میشود که، کسی که حجاب دارد، حیا را رعایت میکند و ... متحجر است.

 
وقتی ارزشها جابهجا میگردند به دنبالش هنجارها نیز تغییر میکنند و تغییر هنجارها منجر به تغییر رفتارها میشوند.
دختر و پسری که وارد دانشگاه شده و میبیند به ظاهرش چپ چپ نگاه میکنند، نگاه سنگینِ حاکی از تغییر ارزشها و نگرشها او را وادار میسازد رفتارش را تغییر دهد. این تغییر رفتار یعنی تحت تأثیر جنگ نرم قرار گرفتن و ترکش آن را خوردن، این جنگ نرم با تغییر رفتار، سبک زندگی را تغییر میدهد.
به عنوان مثال ما در انتخابات شاهد یک چالش بودیم (صرف نظر از موضوع انتخابات)، شکاف بین سبک زندگی غربی و سبک زندگی ملی و دینی. اگر انتخابات را از این اتفاقات بیرون بکشید در پس پرده مشاهده میکنید، عدهای به دنبال سبک زندگی غربی بوده و هستند که در این سبک، قائل به اباحهگری و برداشتن مرزهای حلال و حراماند و البته انتخابات مجالی شد که این را بروز دهند. اینها تأثیرات جنگ نرم است.
 
جنگ نرم در سریالهای تلویزیونی، سینما و در تمام ابعاد قابل مشاهده است و خیلیها در جامعه مورد اصابت ترکش جنگ نرم قرار گرفتهاند و خودشان متوجه نیستند؛ کشته شدهاند اما بدنشان داغ است و متوجه نمیشوند.
 این لایه از جنگ نرم، بسیار مهم است. بخشی از این لایه، هجمهی نرم فرهنگی است و بخشی اعتقادی، ترویج سکولاریزم و پلورالیزم معرفتی در کشور ما یک بخش از حوزهی اعتقادی است.
این لایه بسیار خطرناک است که به تعبیر مقام معظم رهبری جنگ نرم اعتقادی و جنگ نرم فرهنگی میتواند منجر به قتل عام شود. قتل عامی که آدمها به حیث ظاهر زندهاند اما به حیث فرهنگ و اعتقاد مردهاند. وقتی کسی به دنبال بیحیایی و ترویج اباحهگری باشد، این نشان میدهد وی مرده است و خودش حواسش نیست. او کشتهی جنگ نرم است و متأسفانه اکنون شاهد این موضوع در جامعه هستیم.



نوشته شده توسط :مرتضی::نظرات دیگران [ نظر]

<      1   2   3   4   5   >>   >